مرکّب از: ب + راه + داشتن، کنایه از ترصد و انتظار ورود چیزی داشتن و این در بیت نظامی واقع است لیکن اکثر بدین معنی چشم براه داشتن مستعمل میشود نه تنها ’براه داشتن’. (آنندراج)
مُرَکَّب اَز: ب + راه + داشتن، کنایه از ترصد و انتظار ورود چیزی داشتن و این در بیت نظامی واقع است لیکن اکثر بدین معنی چشم براه داشتن مستعمل میشود نه تنها ’براه داشتن’. (آنندراج)
ننگ و عار داشتن. عیب داشتن: جواب داد که بنده را فرمان بود به رفتن به فرمان عالی برفت و زشتی دارد بازگشتن. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 80). رجوع به زشت، زشتی و دیگر ترکیبهای این دو کلمه شود
ننگ و عار داشتن. عیب داشتن: جواب داد که بنده را فرمان بود به رفتن به فرمان عالی برفت و زشتی دارد بازگشتن. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 80). رجوع به زشت، زشتی و دیگر ترکیبهای این دو کلمه شود
دارای دسته بودن. قبضه داشتن. جایی برای گرفتن بدست داشتن. دنباله داشتن. دمکی داشتن، اجزاء گردآمده داشتن، افراد بهم آمده داشتن. جوقی و گروهی از نوعی بهم داشتن: کبوترباز معشوقی بدام آورده دلها را که از خیل ملک هم چون کبوتر دسته ای دارد. سالک یزدی
دارای دسته بودن. قبضه داشتن. جایی برای گرفتن بدست داشتن. دنباله داشتن. دمکی داشتن، اجزاء گردآمده داشتن، افراد بهم آمده داشتن. جوقی و گروهی از نوعی بهم داشتن: کبوترباز معشوقی بدام آورده دلها را که از خیل ملک هم چون کبوتر دسته ای دارد. سالک یزدی